دلایل ناکامیهای
عصر پهلوی نقطه آغازین فعالیتهای محسوس نوسازی در ایران است. در این عصر جوانب اثباتگرایانه و ابزاری تمدن مدرن مورد تاکید قرار گرفت، به گفته نویسندگان و اندیشمندان، ماهیت نوسازی حکومت پهلوی اجباری و از بالا فضایی و فیزیکی» اقتدارگرایانه و دولتمدار بوده است. تقریبا کلیه محققان بر شکل اقتدارگرایانه و استبدادی نوسازی در این دوره تاکید میکنند. این نوع درک استبدادی از حکومت و تلاشهای نوسازی آن، فقط برداشت اندیشمندان نیست، بلکه خواسته و اندیشه حاکمان این عصر بوده است. برای نمونه اسداله علم از تمداران و نزدیکترین افراد به محمدرضا پهلوی، بهطور تلویحی ماهیت حکومت وقت را مطلقه همراه با تلون و بیعدالتی بیان میکند.
بهطور کلی اکثر نظریات موجود، با هم در ماهیت و نوع اصلاحات در این عصر یعنی دولتی بودن، غیر داوطلبانه و ابزاری بودن آن اشتراک دارند. دولت سالاری تنها شیوه اداره امور ایران در قرن بیستم بوده است در نوسازی دولتی و عامرانه این قرن، هدف بیشتر رشد اقتصادی بود به همین خاطر آن را نوسازی و مدرنیزاسیون اقتصادی و فنی» خواندهاند. این نوسازی با نوسازی ی و توجه به ابعاد فرهنگی همراه نبود و در آن غربزدگی و غربگرایی رشد یافت.
نکته دوم درباره ارتباط دولت با توسعه، بحث تقلیل آگاهانه یا ناآگاهانه توسعه به عمران» بود. قطعا این اقدام با عناصر فرهنگی و ساختاری جامعه مرتبط بوده است.
عوامل شکست سازمان برنامه ریزی
نوسازی ,میکنیم ,دولت ,عصر ,تاکید ,بوده ,بوده است ,را در ,در این ,این عصر ,فرهنگی و
درباره این سایت